طعمشتلخبود. تلخیاش را دوستنداشتیم. نمیدانستیمکهدواست. دوای تلختریندردها. نمیدانستیممعجوناست. معجون انسانشدن. گمشکردیم. شیطاناز دستماندزدید. بیطاقتشدیم و ناآرام. دهانمانبویشکایتگرفتو گلایه... و تازهفهمیدیمنامآناکسیر مقدس، نامآنچهاز دستشدادیم، «صبر» بود !!
دیگر عزمآهنیو طاقتفولادینداریم، دیگر پایماندنو شانهسنگینداریم. انگار ما را از شیشهو مهساختهاند. برایشکستنمان توفان لازمنیست. ما با هر نسیمی هزار تکه میشویم. ترک میخوریم. میافتیم، میشکنیم، میریزیمو شیطان همین را میخواست
بسیار زیبا بود.موفق باشید
سلام
بنظر من طعمش بسیار شیرین و دلرباست - من صبر را دوست دارم - یه جورایی باهاش حال می کنم - شاید برات عجیب باشه اما من عاشق صبر کردنم
من حوصلم از صبر کردن سر نمی ره - دوستام هم همینو می دونن و یرای اونا هم جالبه - نمی دونم از کی اینو فهمیدم - اما صبر کردن واقعا بنظرم سخت نیست باید یاد بگیری چجور ازش لذت ببری
اما با پست قبلیت موافقم - من بسیار سخت به کسی اعتماد می کنم - اما نمیزارم اون بفهمه که هنوز بهش اعتماد ندارم - بهش فرصت کافی میدم تا کاملا خودشو برام رو کنه - شاید اینم بخاطر صبر زیادم باشه - شاید !!!!!
برات یه سبد گل های لاله واژگون در خیالم ترسیم کردم
دریافتشون کن
کردی ؟؟؟
بای تا های
سلام امیدوارم سال خوبی داشته باشی...پیش منم بیا....منم خیلی بی طاقت شدم
مرسی عزیز دلم...
برام خیلی دعا کن
دوای تلختریندردها....
.... و شیطان همین را میخواست
مثل همیشه۲۰!